سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

دیوار مست و پنجره مست و اتاق مست!


این چندمین شب است که خوابم نبرده است


رؤیا «تو» مقابل «من » گیج و خط خطی


در جیغ جیغ گردش خفّاش های پست


رؤیای « من » مقابل «تو » - تو که نیستی!-


[دکتر بلند شد... و مرا روی تخت بست]


دارم یواش واش... که از هوش می رَ... رَ...


پیچیده توی جمجمه ام هی صدای دست


هی دست، دست می کنی و من که مرده ام


مردی که نیست خسته شده از هرآنچه هست!یا علم یا که عقل... و یا یک خدای خوب...


« - باید چه کار کرد تو را هیچ چی پرست؟!»


کمک!! من از... کمک!... همیشه... کمک!... خسته تر...


[مامان یواش آمد و پهلوی من نشست]


« - با احتیاط حمل شود که شکستنی ... »


یکهو جیرینگ! بغض کسی در گلو شکست!

 

 






تاریخ : یکشنبه 92/6/10 | 10:31 صبح | نویسنده : محسن | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.