«حالم خراب بود و کسی باورش نشد»*
موضوعِ انتخاب بود و کسی باورش نشد
من کرده بودم ازدواج چند روز پیش
لیکن که خواب بود و کسی باورش نشد
اری جواب بودت ای نازنین ولی
آن هم حباب بود و کسی باورش نشد
گفتوم ننه مو زن مخام مستونی برام؟
جارو جواب بود و کسی باورش نشد
هی زنگ زدم در خانه ات چار صبح
قصدم ثواب بود و کسی باورش نشد
من دو بلیط ماه عسل هم گرفته ام
پولش حساب بود و کسی باورش نشد
داغان نمود مرا آن برادرت اما
قلبم کباب بود و کسی باورش نشد
عاشق شده بودم خلاصه اما حیف
احساس ناب بود و کسی باورش نشد
پ.ن:*مصرع اول از اقای مجید ترکابادی هستش
سید محسن موسوی
تاریخ : پنج شنبه 95/1/12 | 10:35 صبح | نویسنده : محسن | نظرات ()