ایرانسل...!!! مرام خودت را عشق است!
تو که با وجود این همه مخاطب باز مرا یادت هست
این روزها که نزدیکترین دوستم کمتر از تو مرا یاد می کند!
این دم عیدی...
همین که چراغ موبایلم را روشن نگه میداری دَمَت گرم...
و تو در ثانیه ثانیه زندگی ام تکثیر می شوی
با هر تنفسم تولدی دوباره می یابی
میدانستی؟!؟
تو تنها تکرار زندگی ام هستی که هیچ گاه تکرار نمی شوی...
من دراین یاری زندگی میکنم،
اینجا که آوازه استعمارش گوش آسمان را هم کر کرده!
دیاری که در آن عشق تاج شاهی بر سر نهد
احساس چپاول می شود
وچشم در بند کاسه خود نمی گنجد
اینجا قلبم به اسارت رفته است
اینجا...دیار عشاق است...
و پسر سوی ساده چشمــــــش را
به نگاه گرم شـــــــقایق باخــــت
و دلش در میان بهت نفس گم شد
وانگه او را تهی زقالب ساخـت
و نگاهش از حریر دیار اقاقی ها
تا به انتهای کوچهِ نگاهِ قناری تاخت
دل فرهادیش دوباره بانــگی زد
چه کسی کوه را میان او و لیلیش انداخت؟
صبر کاسه هم دگر به لـــب آمد!
وین میان پسرک،جرم عاشقی پرداخت
نه تنم از دیار مجــــــــــــنون بود
نه دلم در تبار خسروان می تاخت
دل دریایـــــــــی تو ای شیــرین
من مجنون کوه کن را ساخـت!
و دلــــــــــم دوباره به داد آمــد
چه کسی کوه را میان لیلی و منش انداخت؟
بیراهه رفته بودم
ان شب
دستم را گرفته بود و می کشید
زین بعد همه عمرم را
بیراهه خواهم رفت...
اسپیکر==»روشن
شعر چیست ؟ازشما می پرسم...شعر چه معنا دارد؟
عابری رد می شد،پوزخندی زد و گفت:که مَنَش را چو مَنی یک تومَنی هم نخرم!
دست و پایم لرزید ودلم،روی تنهایی برگی لغزید
گفتمش هان چه دلیلی داری؟ شعر از قاب نگاهت چیست؟
گفت:شعر همان دختر گیسو زرد است،مویِ ژولیده دلش پر درد است،شعر کجای نفسش می ماند؟
شعر ندای عطشش می خواند؟
زندگی رزمگه نامردیست!عدل سوی نظرش بی معنیست!شعر کجای زندگیمان جاریست؟
هان! کجای زندگیمان جاریست؟
وسؤالی دیگر که به ذهنم پیچید،سوی ذهنم برد و دلم نالید،کز شما می پرسم!شعر چیست؟
کجای زندگیمان جاریست؟
شعر صدا ناله ای می فهمد؟درد خندیدن تلخ بچگانه ای می فهمد؟ راستی شعر چیست؟
از شما می پرسم...شعر چه معنا دارد؟