سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

لباس سیاه نخریده بودم ...


پنداشتم مرگ را هم می شود دور زد!!!


پنداشتم مثل بازی بچگی هامان


چشمانم را که ببندم دنیا مرا نمی بیند!


به یاد موهوم ان روزها چشم بستم


غافل از اینکه دیگر کودک نیستم


....


وان هنگام که چشم که باز کردم


جامه سیاه بر تنم دیدم...


روزگار کار خودش را کرده بود....

 






تاریخ : سه شنبه 92/9/26 | 7:39 عصر | نویسنده : محسن | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.