سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سکوتی سرد
بر لبانم یخ می بندد
هر چه می نویسم
تکرر واژه های بی رمقی ست
که هجاها در آن
غسل مرگ می کنند...

دلم برایت می سوزد؛
که افکار ساده و مفلوجت
در ارتعاش لرزشی ویرانگر
ترک برداشت
و هر چه خواندمت
انکارم کردی...

دلم برایت می سوزد؛
که واژه های اشک آلودم را
تنفری حماقت وار وچرک آلود پنداشتی
که بغضم در ابتذال سکوتی دردآور
به سرطانی کشنده مبدل شد...

دلم برایت می سوزد؛
که غرق در عوامیتی چند ساله
بین سنت و مدرن دنبال آرزوی های تشرعت هستی
و «دریدا» را
دروغی بزرگ می پنداری.

دلم برایت می سوزد؛
که در آغوشم بودی
و هر چه نوازشت کردم
دورتر شدی
و در نهایت یک انکار
فراموشم کردی...






تاریخ : سه شنبه 91/11/24 | 10:28 صبح | نویسنده : محسن | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.